در خانه مولا نیست، یك خاطر شاد امشب
آن قامت همچون سرو، از پاى فتاد امشب
بر فرق سر عالم، خاك غم و ماتم ریخت
از ضربتشمشیر فرزند مراد امشب
در كوفه زخم آلود، هر جا كه یتیمى بود
بارى ز غم و حسرت، بر دوش نهاد امشب
دلها همه محزون است، هر دیده پر از خون است
این محنت عظمى را بر كوفه كه داد امشب؟
محراب على از خون، رنگین شده، واویلا
در سوگ على چشمى، بى اشك مباد امشب
نظرات شما عزیزان:
[ پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,
] [ 13:9 ] [ حبیب ][