^︵^ عشق مجازی ^︵^

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ^︵^ عشق مجازی ^︵^ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

مثل هر بار برای تو نوشتم:

 



دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟

 


و ای کاش که این جمعه بیایی!

 


دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر

 این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟

 


تو کجایی؟ تو کجایی...

 


و تو انگار به قلبم بنویسی:

 


که چرا هیچ نگویند

 


مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟

 


و عجیب است

 


که پس از قرن و هزاره

 


هنوزم که هنوز است

 


دو چشمش به راه است

و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است

که گویند

به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!

و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار

ندارد!
***********************************

 

 


جواب امام زمان علیه السلام:

تو خودت!

مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،

ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟

تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟

باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ،زمحبت،زغمخوارگی و مهر و عطوفت

تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟

چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟

 

چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟

چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟

چه کسی راه به روی تو گشوده؟

چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد

چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...

و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...

تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!

هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...

هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.

خواهش نفس شده یار و خدایت ،

و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،

و به آفاق نبردند صدایت

و غریب است امامت

من که هستم ،

تو کجایی؟

تو خودت ! کاش بیایی

به خودت کاش بیایی...!

[ سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,

] [ 22:7 ] [ حبیب ]

[ ]

کامل بتاب و رخ بنما ...

اگر تو یاری کنی جسمم آرام می گیرد...

پس فکری برای دل بی تابم کن ...

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

 

خدایا !

 

آنچنان زمین گیرم نکن که هنگام ظهور مولا توان برخاستن نداشته باشم ..

.

اللهم عجل لولیک الفرج

[ سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,

] [ 22:5 ] [ حبیب ]

[ ]

به نام خدا

روزی دو نفر نشسته بودند و نان میخورند، یکی 5 قرص نان داشت و دیگری 3 قرص.

کسی نزد آنان آمد و سلام کرد، گفتند بنشین و غذابخور.

مرد نشست و همراه آندو غذا خورد، موقع رفتن 8 درهم به آنها داد  در مقابل غذایی که

خورده بود.

در تقسیم 8 درهم دو نفر به توافق نرسیدند، آنکه 5 قرص نان داشت میگفت 5 درهم برای من

و سه درهم برای تو، و دیگر میگفت باید 4 درهم برای من و 4 درهم برای تو باشد...

برای قضاوت نزد آقا امیرالمومنین ع رفتند. آقا فرمودند، به آنکه سه قرص نان داشت ،سه

درهم را بگیر چون دوستت آنچه حق تو بوده به تو داده است....حق خالص تو

یک درهم است. ولی مرد نپذیرفت و گفت باید برایم دلیل بیاورید تا راضی شوم.

امام فرمودند ( به آنکه سه قرص نان داشته ): اگر هر یک از 8 قرص نان  سه

قسمت شود، 24 قسمت می شود، حال اگر یکی از شما بیشتر یا کمتر خورده باشد، معلوم

نیست. پس درخوردن مساوی هستید.

پس تو هشت  قسمت خوردی در حالی که 9 قسمت داشتی( پس یک قسمت برای تو مانده) و

دوستت  8 قسمت خورده در حالی که 15 قسمت داشته ( پس 7 قسمت برای دوستت

مانده).............. پس یک درهم نصیب تو میشود......

 

مرد گفت راضی شدم.........

دانشنامه امیرالمومنین بر پایه قرآن( البته خلاصش کردم)

[ دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:,

] [ 12:50 ] [ حبیب ]

[ ]

امام علی(ع) می‌فرمایند: منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آن‌ها را دام خود قرار داد و در دل‏های آنان تخم گذارد و جوجه‏های خود را در دامانشان پرورش داد، پس با یاری آن‌ها بر مرکب گمراهی سوار شد.

 

ماه مبارک رمضان ماهی است که شب‌های قدرش با نام مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع) عجین شده است، به همین مناسبت بر آن شدیم در این بهار قرآن، تفألی بهارانه به نهج‌البلاغه داشته باشیم تا بتوانیم خوشه‌ای از کلام گرانبهای مولا و مقتدای خویش برچینیم.

 

*خطبه 7 و شناخت پیروان شیطان 

«اتَّخَذُوا الشَّیطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَاتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَفَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَدَبَّ وَدَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْینِهِمْ وَنَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَینَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَنَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ»

منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آن‌ها را دام خود قرار داد و در دل‏های آنان تخم گذارد، و جوجه‏های خود را در دامانشان پرورش داد، با چشم‏های آنان می‏نگریست و با زبان‏های آنان سخن می‏گفت، پس با یاری آن‌ها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند رفتار کسی که نشان می‏داد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان، سخن باطل می‏گوید.

 

*خطبه 12 از شرکت آیندگان در پاداش گذشتگان تا نقش نیت در پاداش اعمال

«ومن کلام له علیه‌السلام لما أظفره الله بأصحاب الجمل وَقَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِکَ، فَقَالَ لَهُ علیه‌السلام أَهَوَى أَخِیکَ مَعَنَا فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا وَلَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَأَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَیقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ»

پس از پیروزی در جنگ بصره در سال 36 هجری یکی از یاران امام علیه‌السّلام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و می‏دید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد.

امام علیه‌السّلام پرسید: آیا فکر و دل برادرت با ما بود، گفت:آری، امام علیه‌السّلام فرمود: پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه با ما در این نبرد شریکند، آن‌هایی که حضور ندارند، در صلب پدران و رحم مادران هستند، ولی با ما هم عقیده و آرمانند، به زودی متوّلد می‏شوند و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت می‏شود.

 

*خطبه 13 و  عوامل سقوط جامعه

«کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَأَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَعُقِرَ فَهَرَبْتُمْ أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ وَعَهْدُکُمْ شِقَاقٌ وَدِینُکُمْ نِفَاقٌ وَمَاؤُکُمْ زُعَاقٌ وَالْمُقِیمُ بَینَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ وَالشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَأَنِّی بِمَسْجِدِکُمْ کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَیهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَمِنْ تَحْتِهَا وَغَرِقَ مَنْ فِی ضِمْنِهَا (وَ فِی رِوَایةٍ) وَایمُ اللَّهِ لتغرقن بَلْدَتُکُمْ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ (وَفِی رِوَایةٍ) کَجُؤْجُؤِ طَیرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ»

شما سپاه یک زن، و پیروان حیوان «شتر عایشه» بودید تا شتر صدا می‏کرد می‏جنگیدید و تا دست و پای آن قطع شد، فرار کردید، اخلاق شما پست و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دورویی و آب آشامیدنی شما شور و ناگوار است.

کسی که میان شما زندگی کند به کیفر گناهش گرفتار می‏شود و آن کس که از شما دوری گزیند مشمول آمرزش پروردگار می‏‌شود، گویا مسجد شما را می‏بینم که چون سینه کشتی غرق شده است که عذاب خدا از بالا و پایین او را احاطه می‏کند و سرنشینان آن، همه غرق می‏شوند.

و در روایتی است:سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می‏کند، گویا مسجد شما را می‏نگرم که چون سینه کشتی یا چونان شتر مرغی که بر سینه خوابیده باشد، بر روی آب مانده است.

 

*خطبه 15 سیاست اقتصادی امام(ع)

«وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَمُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَمَنْ ضَاقَ عَلَیهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیهِ أَضْیقُ»

به خدا سوگند، بیت‌المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می‏گردانم، گر چه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ستم برای او سخت‏تر است.

 

*خطبه  17 و شناخت بدترین انسان‌ها

«إنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ رَجُلَانِ رَجُلٌ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ مَشْغُوفٌ بِکَلَامِ بِدْعَةٍ وَدُعَاءِ ضَلَالَةٍ فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ ضَالٌّ عَنْ هَدْی مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدَى بِهِ فِی حَیاتِهِ وَبَعْدَ وَفَاتِهِ حَمَّالٌ خَطَایا غَیرِهِ رَهْنٌ بِخَطِیئَتِهِ وَرَجُلٌ قَمَشَ جَهْلًا مُوضِعٌ فِی جُهَّالِ الْأُمَّةِ غَارٌّ فِی أَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ عَمٍ بِمَا فِی عَقْدِ الْهُدْنَةِ قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَلَیسَ بِهِ بَکَّرَ فَاسْتَکْثَرَ مِنْ جَمْعِ مَا قَلَّ مِنْهُ خَیرٌ مِمَّا کَثُرَ حَتَّى إِذَا ارْتَوَى مِنْ مَاءٍ آجِنٍ وَاکْتَنَزَ مِنْ غَیرِ طَائِلٍ»

دشمن‏ترین آفریده‏ها نزد خدا دو نفرند: مردی که خدا او را به حال خود گذاشته، و از راه راست دور افتاده است، دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده، به فتنه انگیزی می‏کشاند و راه رستگاری گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است، بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتی‏های خود نیز هست.

و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسان‏های نادان امت، جایگاهی پیدا کرده است، در تاریکی‏های فتنه فرو رفته و از مشاهده صلح و صفا کور است، آدم نماها او را عالم نامیدند که نیست، چیزی را بسیار جمع آوری می‏کند که اندک آن به از بسیار است تا آنکه از آب گندیده سیراب شود و دانش و اطلاعات بیهوده فراهم آورد.

[ دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:,

] [ 12:45 ] [ حبیب ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه